داستان جدید فرزند شما کودن است,داستان جالب فرزند شما کودن است,داستان کوتاه فرزند شما کودن است

داستان فرزند شما کودن است

یک روز معلم ادیسون نامه‌ای برای مادر او نوشت و آن را به ادیسون داد که به مادرش تحویل دهد.
ادیسون نامه را به مادرش تحویل داد. در آن نوشته بود: فرزند شما کودن است و مدرسه ما جای کودن‌ها نیست.
مادر ادیسون سخت ناراحت و پریشان شد. ولی با تمام توانش سعی کرد این موضوع را در چهره خود نشان ندهد. او تصمیم گرفت نامه را برای ادیسون اینگونه بخواند: فرزند شما نابغه است مدرسه ما نمی‌تواند بیشتر از این به او آموزش دهد. از این به بعد شما شخصا آموزش او را به عهده بگیرید.
از آن روز به بعد مادر ادیسون در خانه با سختکوشی و ایثار فراوان آموزش پسرش را به عهده گرفت.
نتیجه کار این مادر دلسوز و فداکار این بود که ادیسون در سیزده سالگی اولین اختراعش را به ثبت رساند و بعدها هم روشنایی را به مردم جهانی که او را کودن می‌پنداشتند هدیه کرد… 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید

داستان جذاب سه میهمان ناخوانده, داستان جالب سه میهمان ناخوانده, داستان جدید سه میهمان ناخوانده

سه میهمان ناخوانده ...

زنی هنگام بیرون آمدن از خانه، سه پیرمرد با ریش های بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند.
زن گفت: هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفا" بیایید تو و چیزی بخورید.
آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟
زن گفت: نه.
آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم.
غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است.
مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن.
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. اما آنها گفتند: ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم.
زن پرسید: چرا؟ 

 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


داستان سه میهمان ناخوانده ...، داستان جدید، داستان کوتاه، داستان مفید، داستان جذاب داستان سه میهمان ناخ، سه میهمان ناخوانده ...، داستان جالب سه میهمان ناخوانده، داستان جذاب سه میهمان ناخوانده، داستان مفید سه میهمان ناخوانده، داستان کوتاه سه میهمان ناخوانده

داستان جالب و جذاب چه کسى کر است، داستان جالب و جدید چه کسى کر است، داستانجدیدو جالب چه کسى کر است



داستان جالب چه کسى کر است

مردى متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوائیش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولى نمى‌دانست این موضوع را چگونه با او در میانبگذارد. بدین خاطر، نزد دکتر خانوادگى‌شان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.
دکتر گفت براى این که بتوانى دقیق‌تر به من بگویى که میزان ناشنوایى همسرت چقدر است  آزمایش ساده‌اى وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو:
«ابتدا در فاصله چهار مترى او بایست و با صداى معمولى مطلبى را به او بگو. اگر نشنید همین  کار را در فاصله سه متری تکرار کن. بعد در دو مترى و به همین ترتیب تا بالاخره جواب دهد.»
آن شب، همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق تلویزیون نشسته   بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما حدود
چهار متر است. بگذار امتحان کنم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید